تفاوت زیادی بین رشد و مقیاس پذیری کسبوکار یا استارتاپ وجود دارد. چیزی که استارتاپها به دنبال آن هستند، رشد نیست بلکه رشد نمایی است. به این معنی که اگر یک کسبوکار نوپا یا متوسط بخواهد تأثیری پایدار بر صنعت خود بگذارد،باید بدون مقدار زیاد سربار بتواند رشد کند.
“رشد” به معنای بزرگتر یا وسیع تر شدن در طی یک دوره زمانی است اما “مقیاس پذیری” به معنای رسیدن به ابعاد مناسب ( افزایش یا کاهش اندازه) بر اساس یک مقیاس مشخص و متداول است.
مشتری های بیشتر، تعداد روزافزون کارمندان و دفاتر بزرگتر همگی از علائم فیزیکی رشد یک کسبوکار هستند. اما اگر رشد فیزیکی نتواند تاثیر بنیادینی بگذارد، چه فایده ای دارد؟
تله مشترکی که در ابتدا بسیاری از SME ها در آن گرفتار میشوند این است که آنها زیاد کار میکنند، افراد بیشتری را به کار می گیرند و هزینه های اضافی متحمل میشوند اما در واقع همان سود یا حتی سود کمتر از زمان شروع کار خود را دارند.
وقتی مقیاس خود را افزایش میدهید و مشتری و درآمد خود را اضافه می کنید، هزینه ها (در صورت وجود) فقط باید به صورت پله ای افزایش یابد. بنابراین ، مقیاس پذیر شدن به هیچ عنوان رشد ثابت و خطی ندارد. در عوض، در معیارهای رشد، نگاه به منحنی های عملکرد است. این امر در بسیاری از موارد از طریق سیستم هایی حاصل می شود که به صورت نمایی بدون نیاز به افزایش هزینه ها به نسبت مساوی به درآمد اضافه می کنند.
برای اینکه به یک مقیاس موفق برسید، رشد بالقوه برای شکوفایی کافی نیست – شما باید به درستی بستر را آماده کنید.
اگر برای پیشبرد کار خود به سطح بعدی جدی هستید، 7 اصل وجود دارد که باید در مرحله راه اندازی به آن توجه کنید:
اولین گام، تمایل به ایجاد یک نیاز در صنعت خود و یا حتی کل جامعه است. به عنوان بنیانگذار یا مدیرعامل، باید واقعاً بخواهید کسبوکار شما مقیاس پذیر شود. کارآفرینان جاه طلب باید اهداف رشد واقع بینانه ایجاد کرده و برنامه ها و اقدامات مشخصی در مورد چگونگی دستیابی به رشدشان تهیه کنند.
برای ایجاد یک کسبوکار موفق چیزی فراتر از بنیانگذار بودن میطلبد و مجموعه مهارتهای گسترده نیاز دارد. بنابراین اگر برای مقیاس کردن جدی هستید، بر روی رهبری خود کار کنید و تیمی با مهارتهای گسترده و مکمل بسازید. توصیه میشود افراد را بر اساس فرآیند انتخاب کنید و برای یافتن مربیان، کتاب بخوانید، استادان را بررسی کنید و برای بهبود توانایی های خود با رهبران مشابه ارتباط داشته باشید.
کسبوکار شما فقط زمانی میتواند مقیاس پذیر شود که افراد مناسب را داشته باشید. فقط افرادی را که برای انجام عملیات ضروری هستند استخدام کنید. افرادی مورد نیاز هستند که می توانند آنچه را که یک برنامه از پس آن بر نمی آید، انجام دهند، پر از ایده های خوب هستند و بیش از یک مهارت دارند. وقتی افرادی با مجموعه مهارت های چند وجهی یا مهارت هایی که بتوانند به کارهای مختلف بپردازند، استخدام کنید، می توانید در برابر تغییرات سریع، انعطاف پذیر و چابک بمانید.
همکاری نباید تنها در داخل شرکت شما محدود شود: ذهنیت رشد شما باید به مشارکت با افراد و سازمانهای خارج از کسبوکار نیز گسترش یابد. کارآفرینان باید شبکه ای از شرکا، مانند ارائه دهندگان خدمات، شرکای فروش، تأمین کنندگان و مشتریان، ایجاد کنند.
فرآیندهای استاندارد و قابل تکرار، وقت و منابع را آزاد می کند. اطمینان حاصل کنید که آنها را با تفویض اختیار اجرا می کنید. در ابتدا، ممکن است نیاز به برخی از سرمایه گذاریها در سیستم های (IT) و آموزش وجود داشته باشد اما در طولانی مدت این بخش هزینههای خود را پرداخت خواهد کرد. به زودی، شما میتوانید سریعتر به داده ها دسترسی پیدا کنید، سریعتر استخدام کنید ، بازار بهتری داشته باشید، هزینهها را ساده تر پرداخت کنید و عملیات ساده ای برای یک مدل واقعاً مقیاس پذیر فراهم کنید.
هیچ کسب و کاری نمیتواند مقیاس بندی کند اگر کسی با آن آشنایی نداشته باشد. بنابراین بر روی بازاریابی تمرکز کنید تا مقیاس پذیری در پی آن برسد. دریابید کدام کانال های بازاریابی بیشترین میزان بازگشت سرمایه را برای شما به ارمغان می آورند. آزمایش و اجرا کنید زیرا هر شکل بازاریابی مقیاس پذیر نیست. بازاریابی مستقیم و تبلیغات دهان به دهان به تنهایی در بیشتر موارد کارآمد نیست، مخصوصاً وقتی در ابتدای شروع کاری هستید.
از داده ها برای تصمیمات خود استفاده کنید و هوشمندانه انتخاب کنید.
برای اینکه استارتاپ شما واقعاً مقیاس پذیر شود، باید بتواند بدون شما فعالیت کند. با برداشتن مسئولیت از روی دوش خود و غیبتهای سنجیده می توانید خود را معذور بدانید. وقتی که کسب و کار شما در هنگام خواب، استراحت یا نوآوری در کار، درآمد کسب می کند، احساس آزادی می کنید، کارمندان احساس قدرت میکنند و کسبوکار آماده رشد است.
مقاله چطور بود؟کمکتون کرد؟