اغلب استارتاپها برای رشد و توسعه کار خود نیاز به جذب سرمایه دارند تا بتوانند هزینههایی از قبیل نیروی انسانی، تبلیغات گسترده و… را بپردازند. اولین سرمایهگذاریها معمولا در مرحله بذری (Seed) صورت میگیرد. در این مسیر، ابهامات و پیچیدگیهای زیادی در ذهن بنیانگذاران استارتاپها نقش میبندد. در این مقاله سعی داریم دانستنیهای اولیه در این زمینه را در اختیار شما قرار دهیم.
یکی از معیارهای مهم ارزیابی یک استارتاپ مقیاسپذیری (scalability) و رشد سریع است. برای رسیدن به این هدف نیاز به سرمایه زیادی است که از عهده بنیانگذاران استارتاپ، خارج بوده و نیاز بهاضافه شدن سرمایهگذاری خارج از تیم استارتاپی است تا بتوانند سریعتر رشد کرده و توسعه پیدا کنند. داشتن سرمایه کافی، تیمها را قادر میسازد تا نیروهای متخصص را استخدام کرده و توان مقابله با رقبای خود را پیدا کنند. در کنار تمام مزایایی که افزایش سرمایه دارد، باید به شما بگوییم که این فرآیند بسیار طولانی، دشوار و پیچیده است و خطاهای انسانی بهوفور در آن اتفاق میافتد. درهرصورت، این مسیری است که استارتاپ باید برای رشد خود بردارد. سوال بعدی در این مرحله این است که «چه زمانی برای جذب سرمایه مناسب است؟»
بهترین زمان برای جذب سرمایه زمانی است که شما آنقدر آماده باشید که بتوانید سرمایهگذار را متقاعد کنید که سرمایه مورد نیازتان را در اختیار شما قرار دهد. برخی از سرمایهگذاران فقط به دنبال ایجاد برند در فضای استارتاپی و افزایش شهرت خود هستند و ارزیابی دقیقی از استارتاپ شما نخواهند داشت؛ با این حال، اغلب سرمایهگذاران به بررسی تیم، محصول، رشد و میزان جذب مشتری شما میپردازند. به همین دلیل بهتر است پس از ارائه MVP به بازار و انجام تستهای اولیه و جذب مشتری، برای جذب سرمایه اقدام کنید. در این مرحله سرمایهگذاران بیشتر ترغیب خواهند شد تا روی استارتاپ شما سرمایهگذاری کنند، زیرا شما شناخت اولیهای از بازار خود را به دست آوردهاید و دید منطقیتری از استارتاپتان و آینده آن در مقایسه با شروع کار خود به دست آوردهاید. به علاوه، نتایج حاصل از تست بازار به آنها نشان خواهد داد که شما نیازهای مشتریان را بهدرستی تشخیص دادهاید یا خیر و آیا محصول یا خدمت شما با نیازهای مشتریان در بازار مطابقت دارد یا خیر .(Product market fit)
برخی از استارتاپها زمانی شروع به جذب سرمایه میکنند که هنوز در مرحله ایده هستند و وارد بازار نشدهاند. در این مرحله، علاوه بر اینکه سرمایهگذاران کمتری ترغیب به همراهی میشوند، قدرت شما در مذاکره با سرمایهگذار بسیار پایین آمده و شما مجبور به واگذاری سهام زیاد در مقابل سرمایه اندک خواهید بود. باید به این نکته توجه داشته باشید که در مرحله ایده و زمانی که هنوز استارتاپ شما شکل نگرفته است، ارزش کسبوکار شما صفر است و عدم قطعیت شما چندین برابر استارتاپهای دیگر است؛ لذا سرمایهگذار حاضر به پذیرش چنین ریسکی نخواهد شد یا با دریافت سهام بالا و دریافت تضمینهای زیاد، حاضر به مشارکت با شما خواهد بود.
در این مرحله شما باید میزان سرمایهای را محاسبه کنید که برای رشد و توسعه کسب و کارتان لازم دارید. این عدد برای کسبوکارهای مختلف با برنامههای توسعهای مختلف، متفاوت است. یکی از راههای تعیین این هزینه، محاسبه هزینه عملیاتی است که شما برای رشد اولیه کسبوکار خود لازم دارید. بهتر است چند برنامهتوسعه را برای ارائه به سرمایهگذار آماده کنید و رشد درآمدی استارتاپتان و زمان بازگشت سرمایه سرمایهگذار را در حالتهای مختلف نشان دهید. با این روش میتوانید با ارائه سناریوهای مختلف، سرمایهگذار را مجاب کنید که درهرصورت استارتاپ شما سودده خواهد بود. علاوه براین، ارائه برنامهتوسعه به سرمایهگذار نشان میدهد که تیم شما چشمانداز مشخصی دارد و نسبت به راهی که در آینده باید طی کند، آگاه است، لذا اعتماد بیشتری به شما خواهد کرد. در این برنامهتوسعه، شما میزان سرمایه موردنیاز خود را مشخص کرده و سرمایهگذار نیز بر اساس پیشبینیهای مالی شما، سرمایه موردنیاز را در اختیارتان قرار خواهد داد.
«وام قابلتبدیل به سهام» یک بدهی کوتاهمدت است که به سهام تبدیل میشود. در سرمایهگذاری اولیه روی کسبوکارهای نوپا، این بدهی بهطورمعمول و خودکار به سهام ممتاز تبدیل میشود. درواقع، سرمایهگذار مبلغی را بهصورت وام به آنها واگذار میکند و در مقابل بهجای پس گرفتن این پول به همراه سود آن، بسته به شرایط موجود در این قرارداد، بخشی از سهام آن کسبوکار را در قالب سهام ممتاز در اختیار میگیرد.
البته اینکه در اینجا قید سهام ممتاز آورده شده است، به این معنا نیست که کسبوکارها نمیتوانند سهام عادی را به این سرمایهگذاران پیشنهاد دهند، این از آن جهت است که اغلب سرمایهگذاران خواهان سهام ممتاز هستند. پارامترهایی که در وام قابلتبدیل به سهام وجود دارد عبارتاند از نرخ سود، تاریخ سررسید و شرایط تبدیل. اطلاعات کامل در مورد این نوع وام را میتوانید در مقاله وام قابل تبدیل به سهام چیست و چه کاربردی کنید.
سرمایهگذار فرشته بهتنهایی کار میکند، درحالیکه سرمایهگذار خطرپذیر بخشی از یک شرکت است. سرمایهگذاران فرشته که گاهی اوقات با عنوان «فرشتگان کسبوکار» شناخته میشوند، افرادی هستند که منابع مالی شخصی خود را در استارتاپ سرمایهگذاری میکنند. این سرمایهگذاران ثروتمند و غالباً افرادی بانفوذ هستند که تصمیم میگیرند در شرکتهای دارای پتانسیل بالا سرمایهگذاری کنند و در عوض سهام به دست آورند. با توجه به اینکه آنها پول خود را سرمایهگذاری میکنند و همیشه خطری ذاتی وجود دارد، بسیار غیرممکن است که سرمایهگذار فرشته در کسبوکاری سرمایهگذاری کند که صاحب آن مایل نیست بخشی از سهام شرکت خود را به وی بدهد. از سوی دیگر، شرکتهای سرمایهگذار خطرپذیر از یک گروه از سرمایهگذاران حرفهای تشکیل میشود که سرمایه آنها از افراد، شرکتها، صندوقهای بازنشستگی و بنیادها تأمین میشود. این سرمایهگذاران با عنوان شرکای محدود شناخته میشوند. از سوی دیگر شرکای عمومی کسانی هستند که با بنیانگذاران یا کارآفرینان همکاری میکنند؛ آنها مسئول مدیریت صندوق و حصول اطمینان از این هستند که شرکت درحالتوسعه به روشی سالم است یا خیر.
سرمایهگذاران فرشته عمدتا کارشان ارائه پشتیبانی مالی است؛ اما اگر درخواستی برای مشاوره و توصیه از آنها داشته باشید، میتوانند با شما همکاری کنند یا شما را به مخاطبین مهم معرفی نمایند. آنها اجباری برای این انجام کارها ندارند. سطح مشارکت آنها بستگی به خواستههای شرکت و تمایلات سرمایهگذار فرشته دارد. سرمایهگذار خطرپذیر به دنبال محصول یا خدماتی باارزش است که دارای مزیت رقابتی زیاد، تیم مدیریت بااستعداد و بازار بالقوه وسیعی است. هنگامیکه سرمایهگذاران خطرپذیر متقاعد شده و سرمایهگذاری کردند، وظیفه آنان کمک به ایجاد شرکتهایی موفق خواهد بود که در آنها ارزش واقعی اضافه میشود. علاوه بر این، سرمایهگذار خطرپذیر هنگامیکه زمان ایجاد تمرکز استراتژیک شرکت و استخدام مدیران ارشد فرا برسد، به این فرآیند کمک خواهد کرد. آنها برای کمک و راهنمایی به مدیران ارشد اجرایی باید در دسترس باشند. هدف از انجام این کارها، کمک به شرکت برای داشتن درآمد بیشتر و عملکرد موفقتر است.
تخصص سرمایهگذاران فرشته در شرکتهای تازهکار، تامین مالی توسعه فنی در مراحل آخر و ورود به بازار اولیه است. وقتیکه سخن از راهاندازی و کارهای اجرایی شرکت باشد، وجوهی که سرمایهگذار فرشته فراهم میکند میتواند تفاوت چشمگیری در عملکردها ایجاد کند. از سوی دیگر سرمایهگذاران خطرپذیر، بسته به تمرکز شرکت سرمایهگذار، گاهی در شرکتهای تازهکار و اکثرا در شرکتهای توسعهیافته سرمایهگذاری میکنند. اگر استارتاپی تعهدی قانعکننده و پتانسیل رشد بالقوه زیادی را از خود نشان دهد، قطعا سرمایهگذار خطرپذیر علاقهمند به سرمایهگذاری خواهد بود. علاوه بر این، سرمایهگذار خطرپذیر مشتاق سرمایهگذاری در کسبوکاری با رکورد ثابت است که میتواند آنچه را که لازمه موفقیت است به سرمایهگذار نشان دهد. سرمایهگذار خطرپذیر پس از موافقت، بودجه لازم را برای توسعه و رشد در اختیار شرکت قرار میدهد.
ارزیابی بایسته (Due diligence) حوزهای است که بحثهای زیادی را برای سرمایهگذاران فرشته در طول سالها ایجاد کرده است. بعضی از سرمایهگذاران فرشته تقریبا هیچ ارزیابی بایستهای ندارند و به دلیل اینکه تمام پول مال خودشان است، واقعا به آن وابسته نیستند. بااینحال، ثابتشده است که احتمال بازگشت سرمایه در سرمایهگذاران فرشتهای که حداقل ۲۰ ساعت ارزیابی بایسته انجام میدهند، پنج برابر بیشتر است. سرمایهگذاران خطرپذیر با توجه به اینکه مسئولیت امانتداری شرکای محدود خود را دارند، باید ارزیابی بایسته بیشتری انجام دهند.
موارد گفتهشده اصلیترین تفاوت سرمایهگذار فرشته و خطرپذیر هستند و تصمیم نزدیک شدن به هر یک از آنها، فقط با شخص کارآفرین است. برای بهبود شانس تأمین سرمایهگذاری و جذب سرمایهگذار، باید برای ایجاد مزیتی دقیق و قانعکننده، وقت و توجه صرف کنید. با در نظر گرفتن این موارد، شانس شما برای دریافت حمایت مالی و کارآفرینی و رشد کسبوکارتان بیشتر خواهد بود.
منابع: