عالی بودن فقط سرعت پیشرفت شمارا کم میکند؛ در این مقاله، مدیریت آن را یاد میگیرید.
وقتی عالی بودن با حرفه ای بودن و توجه به جزئیات همراه میشود، کمالگرایان بهعنوان کسانی که از استرس محیط کار، تحلیل بیشازحد و خستگی رنج میبرند، شناخته میشوند و بهجایی میرسند که میخواهند با استعفا از این وضعیت آزاد شوند.
در مراحل ابتدایی استارتاپ که چابکی و تغییر مداوم مهم است، کامل بودن مانعی واقعی است. تصور اینکه بخواهید کارتان عالی باشد به معنی تلاش و گذاشتن زمانی بیشازحد است که شمارا به سمت نادیده گرفتن زمانبندیها هدایت میکند.
رها کردن موانع کمالگرایی تصمیمی مبهم و چالشی واقعی است، هدف از نوشتن این موضوع، کمک به دیگران برای یادگیری این است که در جستجوی عالی بودن خود باشند؛ نه اینکه کاملا آن را حذف کنند.
هرگز محصول کامل را در یک نسخه منتشر نکنید. در عوض، آن را به ویژگیهای مختلفش تجزیه کنید و هر بار یک ویژگی را منتشر کنید. این کار به شما امکان میدهد درحالیکه محصول را به کاربران تحویل میدهید، بیشتر وقت بگذارید و روی ویژگیهای مجزا تمرکز کنید و دریافت بازخورد که برای پیشرفت ضروری است را داشته باشید.
نکتهای که میتوانید از آن بهره ببرید این است که برای ایجاد و انتشار ویژگیها به ترتیب نزولی اهمیت برنامهریزی کنید. بعد از هر نسخه، بازخوردها را بگیرید و در صورت تغییر اولویتها، ترتیب ارائه نسخههای بعدی را تغییر دهید (بهعبارتدیگر – ساخت – اندازهگیری – یادگیری). معیارهای استفادهشده برای اندازهگیری «اهمیت» در اینجا بر اساس موقعیتهای متفاوت است، اما چند ایده برای ویژگیهای مهم، به دست آوردن درآمد یا افزایش رشد وجود دارد.
محصول کامل را با محصول عالی اشتباه نگیرید. محصولی که توسط کاربران برای حل یک مشکل واحد استفاده میشود، محصول بهتری نسبت به محصول کاملی است که اصلاً کسی از آن استفاده نمیکند. تمایل به انتشار یک محصول کامل میتواند به هفتهها و ماهها کار روی محصولی منجر شود که ممکن است مردم اصلاً مایل به استفاده از آن نباشند.
مهم نیست شما بهعنوان توسعهدهنده وب چقدر صلاحیتدارید، ایجاد یک صفحه فرود زیبا و بدون اشکال که اطلاعات ثبتنام را به یک بانک اطلاعاتی وارد کند، طولانیتر از ایجاد صفحه اصلی با Launchrock (یا هر سازنده صفحه دیگر) است که به همان نتیجه دست پیدا کند.
محصولاتی که سالهاست وجود دارند، همیشه از چیزی که شما یا تیمتان میتوانید طی دو روز بسازید، کاربرپسندتر خواهند بود. هنگامیکه میخواهید راهحلهای موقت و با کیفیت پایین ارائه دهید، میتوانید از آنها استفاده کنید.
ممکن است نگران باشید که سرمایهگذار خطرپذیر یا تحلیلگر فنی پس از مشاهده اینکه نمونه اولیه خود را با وردپرس ساختهاید، توانایی فنی شمارا زیر سوال ببرد. این وضعیت بعید است، اما اگر به این نتیجه رسیدید، همیشه میتوانید توضیح دهید که برای دریافت بازخورد باید هر چه سریعتر محصول خود را راهاندازی میکردید. اگر آنها هنوز متوجه منظورتان نمیشوند، بههرحال نمیخواهید که آنها شما را مدیریت کنند.
کمالگرایان تمایل دارند در چرخه توسعه محصول آنالیز بیشازحدی از ویژگیهای محصولاتشان داشته باشند، درنتیجه باعث تعلل و اتلاف وقت ارزشمند خود میشوند.
اگر خود را مرتب در حال بازاندیشی درمورد جریانهای کاری و تعاملات میبینید، به یاد داشته باشید به همان اندازه که این موارد را کارآمدتر میکنید، بعضی از کاربران هرگز قصد استفاده از آنها را ندارند (در عوض، سعی کنید جریانهای کاری خود را تا حد ممکن ساده کنید).
اگر تمایل زیادی برای راهاندازی کامل محصولتان دارید، بدانید باید پشتوانه قابلتوجهی داشته باشید و احتمالا محصول شما به دست افراد زیادی نخواهد رسید. این موضوع خوب است و بدان معنی است که میتوانید چندین نسخه از محصول منتشر کنید، اگر برای اولین بار محصولتان خوب نباشد، میتوانید محصول خود را بهتر کنید. در این صورت فقط یک فرصت دارید، نیل یانگ استدلال میکند که بهتر است از بین بروید تا اینکه محو شوید.
اینکه خود را در حال تفکر بیشازحد بیابید، میتواند سخت باشد. چند نشانه برای یافتن این موضوع وجود دارد: وقتی میبینید جلسات خاصی راجع به موضوعات بهظاهر دنیوی دارید و دائما انتشار را به تاخیر میاندازید. راه مقابله با این موضوع جلسات تعیین مهلت برای اجرای به ترتیب کارها است. اگر مورد مهمی وجود ندارد، احتمالا قبل از انتشار به وجود میآید.
بهطورکلی، تفکر بیشازحد راهحل افراد باهوش است و اجتناب از آن راهحلی کم ریسک تر است (سادهتر ازآنچه گفته شد).
نسخه فنی مرحله نهایی است. کد کامل نیازی به تهیه همه موارد قابل پیشبینی و غیرقابلپیشبینی ندارد، باید با اطمینان به یک ویژگی مورداستفاده بپردازد.
راه یک مهندس کمالگرا ممکن است با ارائه راهحلی عالی به همراه راهحلی بیشازحد اشتباه، همراه باشد. مورد دیگر میتواند در قالب طراحی معماری ظاهر شود. ساختن برای مقیاسی خاص مهم است و طراحی مجدد کار جالبی نیست، اما بدتر این است که شما کشف کنید که این کتابخانه کامل استفاده نخواهد شد، زیرا شما تصمیمی محوری را میگیرید.
برای فردا نسازید، برای امروز و فردا در ذهن خود بسازید.
مطالبی که در بالا خواندهاید، شما را مشتاق میکند و به شما برای تاخیر در انتشار هشدار میدهد، طوری که میخواهید محصولتان را همین حالا منتشر کنید. توجه داشته باشید که ایده شما بهزودی توسط دیگران راهاندازی میشود و اینکه انتشار سریع محصول بهانهای برای راهاندازی یک محصول بد نیست.
تفکر درباره همهچیز یا هیچچیز موضوع دیگری است که کمالگرایان با آن سروکار دارند. قبل از انجام هر کار مرتبط با محصول از خود بپرسید: این موارد روی وظایف چه تأثیری دارند؟ ارزش آنها برابر با تلاشی است که انجام خواهید داد. بهعنوانمثال، در نظر گرفتن زمان برای اطمینان از تراز پیکسل در UI فایدهای ندارد، اما راهاندازی UI با هماهنگی نامناسب، بدون شک به UX شما صدمه میزند. بهطور مشابه، رفع یک خرابی که 10٪ از کاربران را تحت تأثیر قرار میدهد بسیار مهم است، اما رفع یک اشکال جزئی که بر تعداد معدودی از کاربران تأثیر میگذارد چندان اهمیتی ندارد.
ساختن یک استارتاپ کار سختی است و ایجاد یک استارتاپ عالی کاری غیرممکن است. اگر طرح اولیه شما کاملا مطابق با استانداردهای بالای کاری نیست، صداقت حرفهای خود را به خطر نیاندازید و احساس بدی نسبت به آن نداشته باشید.
این چیزی است که شما در طی چند ماه گذشته روی آن کارکردهاید؛ اگر کار کند، احتمالا باید آن را منتشر کنید و لینک اش را کامنت کنید تا همه آن را ببینیم.