اگر در فکر راهاندازی استارتاپی هستید، احتمالاً به دنبال سرمایه، فضای کاری، تیم یا حتی ایده باشید. خبر خوب این است که میتوان همه این موارد را در اکوسیستمهای گوناگون دنیای استارتاپی پیدا کرد. خبر بد هم این است که تمامی این مزایا، زیر یک سقف واحد، جمع نشدهاند.
امتحان غیرمنتظره: تفاوت بین شتابدهنده و مرکز رشد چیست؟ فضای کار اشتراکی چه خدمتی را ارائه میکند که شتابدهنده و مرکز رشد ارائه نمی کنند؟ طرز کار استارتاپ استودیوها چگونه است؟
اگر نتوانستید نمره قبولی را در امتحان بگیرید، هیچ اشکالی ندارد. قرار است این مقاله به بررسی جزئیات این فضاها بپردازد؛ سوالاتی نظیر: معیارهای پذیرش هر یک چیست؟ کدام یک از آنها روی استارتاپ شما سرمایهگذاری میکنند و کدام موارد برای استارتاپ شما هزینه دارند؟ مزایای هر کدام چیست؟
بیایید با مراکز رشد شروع کنیم.
اهداف
مراکز رشد بوجود آمدهاند تا صفر را به یک تبدیل کنند؛ چرا که به بنیانگذاران کمک میکنند تا دور هم جمع شوند و اولین مشتریشان را بدست بیاورند. در حالت کلی، مراکز رشد در حوزههای بکری مثل فناوری یا پایداری فعالیت میکنند.
چارچوب زمانی
خوبی مراکز رشد این است که برنامه آنها به لحاظ زمانی دست و پاگیر نیست. در عموم موارد، عملکرد آنها در بازه زمانی 6 ماه تا یک سال تعریف میشود. مراکز رشد به استارتاپها کمک میکنند تا از مرحله ایده به MVP برسند و کار را تا مرحله «تناسب محصول با بازار» پیش ببرند؛ از همین رو، پیشبینی اینکه انجام این فرآیندها چقدر زمان خواهد برد، ممکن نیست. به همین دلیل، زمان قابلتوجهی را به استارتاپها میدهند، چرا که میدانند استارتاپها چندین نوبت تکرار و حتی تغییر مدل کسب و کار را تجربه خواهند کرد.
نحوه عضویت
ثبت درخواست پذیرش و ورود به مراکز رشد، کار نسبتاً دشواری است. برخی از این مراکز، فرآیند ثبت درخواست سادهای دارند؛ این در حالی است که همین فرآیند در برخی از این مراکز، دشوارتر است. یکی از خوبیهای مراکز رشد این است که در مقایسه با سایر فضاهای نوآوری، پذیرش استارتاپهای تکنفره در آنها ساده تر است.
سرمایهگذاری
عملکرد مراکز رشد در حوزه سرمایه گذاری بسته به نوع آن متفاوت است: مراکز رشد دولتی و مراکز رشد خصوصی. مراکز رشد عمومی با حمایت کامل دولت فعالیت می کنند و خدمات عمومی مورد نیاز برای تبدیل ایده به محصول اولیه را در اختیار استارتاپ قرار می دهند. مراکز رشد دولتی در ازای این خدمات، سهامی از استارتاپ دریافت نمی کنند. در واقع، دولت در قالب حمایت از زیست بوم نوآوری، هزینه های مراکز رشد برای ارائه این خدمات را تامین می کند.
مراکز رشد خصوصی رویکردی متفاوت دارند. آنها سرمایه مورد نیاز بنیانگذاران را تامین میکنند، البته کمتر پیش میآید که تمام مبلغ را بصورت یکجا پرداخت کنند. در واقع، آنها از استارتاپها میخواهند تا در مراحل مختلف، اثبات مفهوم (Proof of Concept) خود را ارائه کنند تا مشخص شود که پیادهسازی ایده مورد نظرشان، شدنی است و با هر مرحله پیشرفت در کار، بخش بعدی سرمایه در اختیار استارتاپ قرار میگیرد. بسته به اندازه مرکز رشد و نیازهای مالی استارتاپ، میزان سرمایهگذاری متغیر است. مراکز رشد خصوصی در ازای سرمایهگذاری خود، 5 تا 12 درصد از سهام استارتاپ را از آن خود میکنند.
مراکز رشد موجود در کشور ما از نوع اول هستند و در ازای خدمات خود، هیچ سهامی از استارتاپ یا شرکت نمی گیرند.
مزایا
کارآفرینان و تیم هایی که در مراکز رشد پذیرفته میشوند، از امتیازات شگفت انگیزی برخوردار میشوند. نه تنها برای ورود به مرکز رشد نیازی به پرداخت هزینه نیست، بلکه استارتاپها از فضای کاری رایگان بهره مند میشوند. البته فضای کاری آنها اتاقهای خصوصی نیست، بلکه بیشتر شبیه اتاقهای اشتراکی است.
علاوه بر تامین فضا و سرمایه، مراکز رشد شبکه گستردهای از منتورها و متخصصان را فراهم مینمایند که در مراحل گوناگون به کمک استارتاپ میآیند. اگر مرکز رشد ریشهدار باشد، احتمالاً بانک داده فوقالعادهای از فارغالتحصیلان هم داشته باشد که میتوانند شما را به آنها متصل کنند. مراکز رشد تمایل دارند تا بجای سرمایهگذاری روی استارتاپ ها، خدمات و کمکهای عمومی خود را در اختیار بنیانگذاران قرار دهند.
جمع بندی: مراکز رشد همانند پله اول اکوسیستم نوآوری اند.
فضای نوآوری بعدی، شتابدهندهها هستند.
اهداف
هدف شتابدهنده واضح است: شتابدهی رشد استارتاپ ها. تقریباً تمامی استارتاپ هایی که در برنامههای شتابدهی پذیرش میشوند، محصول خود را ساخته اند و چندتایی هم مشتری دارند، البته نیاز نیست که مرحله تناسب محصول با بازار را بصورت کامل پشت سر گذاشته باشند. شتابدهندهها دست در دست سرمایهگذاران و ویسیها (سرمایهگذاران خطرپذیر) حرکت میکنند و این یکی از دلایلی است که جایگاه ویژهای برای کسب و کارهای نوپا دارند. در واقع، شتابدهنده اثربخش بدنبال این است که سرمایهگذاران را با بنیانگذاران همراستا کند تا بدین صورت، همافزایی لازم را بوجود آورده و نوآوری را تسریع و تسهیل کند.
چارچوب زمانی
عموم شتابدهندهها در طی سال چند دوره پذیرش دارند که شروع و پایان هر دوره نیز ثابت و مشخص است. تعداد استارتاپهای هر دوره متغیر است و با افزایش تعداد استارتاپها، میزان سرمایهگذاری روی هر کدام نیز محدودتر میشود.
طول مدت هر دوره بین 3 تا 6 ماه است که از استارتاپها توقع میرود تا در طی این مدت، زیربنای امور مالی و حقوقی خود را برپا کنند، مشتریان هدف خود را بیابند، آنها را بازاریابی کنند و کسب سود نمایند. در اصل، شتابدهندهها تلاش دارند تا کاری که استارتاپها در حالت عادی طی یک سال انجام میدهند را ظرف مدت چند ماه به سرانجام برسانند.
نحوه عضویت
تقریباً تمام شتابدهندهها پروتکلهای پذیرش مشخص و تاریخهای دقیقی برای شروع و پایان پذیرش خود دارند. برخی از شتابدهندهها مثل TechStars سیکل شتابدهی خود را چهار نوبت در سال برگزار میکنند؛ در حالی که برخی دیگر مانند Y-Combinator سه سیکل شتابدهی در طی سال دارند.
بیشتر شتابدهندهها صرفاً استارتاپ هایی را پذیرش میکنند که بصورت تیمی فعالیت کنند، البته معدودی هم وجود دارند که استارتاپهای تکنفره را بپذیرند.
تمام شتابدهندهها در ازای خدمات و سرمایهگذاری خود، درصدی از سهام استارتاپ را، همزمان با پذیرش آنها در برنامه شتابدهی، مطالبه میکنند.
سرمایهگذاری
برای پیوستن به شتابدهنده، نیازی به پرداخت شهریه یا اجاره نیست. میزان سرمایهگذاری شتابدهندهها بسته به استارتاپهای مختلف، متغیر است که در ازای آن درصدی از سهام استارتاپ (نهایتاً 15 درصد) مبادله میشود.
مزایا
یکی از مزایای شتابدهندهها در مقایسه با مراکز رشد و سایر فضاهای نوآوری، این است که برنامه شتابدهی آنها ساختارمند است. حتی برخی از شتابدهندهها آمادگی دارند تا به کمک ابزارهای خود، برنامه شتابدهی مورد نظر را از راه دور ارائه و مدیریت کنند.
به عنوان فردی که در یکی از همین برنامههای از راه دور شرکت کردم، با اطمینان میگویم که این برنامهها بسیار قدرتمندند و به نحوی طراحی شده اند که به استارتاپها کمک میکنند که مدارج ترقی را به سرعت پشت سر بگذارند.
علاوه بر آموزش، شتابدهندهها مزایای متعدد دیگری نیز دارند که از جمله آن میتوان دسترسی به بانکداده عظیمی از فارغالتحصیلان، شبکه سرمایهگذاران و منتورها را نام برد.
جمع بندی: شتابدهندهها استارتاپهای موجود را از سطح پروتوتایپ تا رسیدن به محصول نهایی و مقیاسپذیر شدن، همراهی میکنند.
نکته تخصصی
عموم شتابدهندهها مثل مراکز رشد در حوزههای بکر فعالیت میکنند؛ مثلاً برخی از آنها به رفع نیازهای محیط زیست میپردازند، برخی روی امنیت سایبری تمرکز میکنند و… . پیشنهاد میکنیم که حتماً به دنبال شتابدهندهای در حوزه فعالیتتان باشید؛ چرا که معدن طلایی از جنس تجربه و خِرد را به شما منتقل میکنند.
لیست شتابدهنده های فعال در سراسر کشور در سایت اکوسیستم
حالا بریم سراغ استارتاپ استودیوها.
هدف
استارتاپ استودیوها ترکیب نوینی از آزمایشگاه طراحی مهندسی و مرکز رشد به شمار میروند. استارتاپ استودیوها درصدد هستند تا از دل یک ایده، شرکت هایی را برپا کنند و به کمک تیم اجرایی خود، شرکت تاسیسشده را گسترش دهند. یکی از استارتاپ استودیوهای مطرح، هدف خود را این گونه تبیین میکند: «شرکت ما جایی است که ایدههای جدید تراوش میکند، آنها را اعتبارسنجی میکنیم و بصورت کاملاً عملیاتی به بنیانگذاران کمک میکنیم تا شرکت شان را مرحله به مرحله رشد دهند»
یکی از نکتههای کلیدی در مورد استارتاپ استودیوها این است که تمایل دارند منابع مالی خود را از صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر تامین کنند و حتی گاهی به تملک آنها دربیایند. این فوق العاده است، چرا که دسترسی به منابع مالی و شبکهای از ارتباطات را فراهم مینماید، اما برخلاف مراکز رشد و شتابدهنده ها، تمرکز کمتری روی آموزش دارند و بیشتر روی عملیات متمرکزند.
نحوه عضویت
از بین فضاهای نوآوری، ورود به استارتاپ استودیوها از همه سخت تر است؛ چرا که به جای اینکه پای ارائه کارآفرینان بنشینند و روی آنها سرمایهگذاری کنند، از استعداد و مهارت تیم داخلی خودشان استفاده میکنند.
به عنوان مثال، روی وبسایت یکی از استارتاپ استودیوها، گزینهای برای ثبت درخواست عضویت یا ارائه ایده وجود ندارد؛ در عوض، صفحهای وجود دارد که میتوانید درخواست خود را برای عضویت در تیم اصلی ثبت کنید.
البته معنای این جمله این نیست که نمی توانید ایدهتان را به استارتاپ استودیو بیاورید. در واقع، منظور این است که استارتاپ استودیوها کمتر برنامهای برای پذیرش ایدهها دارند. از همین رو، اگر با یکی از اعضای تیم آشنا باشید یا با آنها مستقیماً در تماس باشید، نتیجه بهتری میگیرید.
سرمایهگذاری
آیا بنیان گذارانی که عضو استارتاپ استودیو نیستند و از بیرون به آنها پیوسته اند، موظف به دادن سهام به استودیو هستند؟ پاسخ را نمیدانیم. تنها میدانیم که بخشی از مالکیت شرکت هایی که از دل استارتاپ استودیو بیرون میآیند، متعلق به آنهاست.
عموماً استارتاپ استودیوها روی بخش عملیات استارتاپ سرمایهگذاری میکنند. سوالی که وجود دارد این است که «آیا بنیانگذاران استارتاپها هم حقوق دریافت میکنند یا نه؟». البته با قطعیت میتوان گفت که اعضای تیم استارتاپ استودیو حقوق دریافت میکنند.
مزایا
استارتاپ استودیوها جایگاهی ویژه در راهاندازی استارتاپها دارند و منابعی را در اختیار استارتاپها قرار میدهند که عموم مراکز رشد و شتابدهندهها ارائه نمی کنند. به عنوان مثال، استارتاپ استودیوها به کنار هم قراردادن بنیانگذاران و تشکیل تیمهای استارتاپی معروفند، خدمتی که در مراکز رشد و شتابدهندهها مرسوم نیست.
جمع بندی:
برخلاف مراکز رشد و شتابدهندهها که بیشتر بدنبال تامین سرمایه نرماند، استارتاپ استودیوها درصدد تامین سرمایه سختاند. در واقع، مراکز رشد و شتابدهنده شبکههای متنوعی از سرمایه گذاران، منتورها، اعضای هیئت مدیره و فارغ التحصیلان را فراهم میکنند؛ در حالی که استارتاپ استودیوها ابزار، تجهیزات، ماشین و طراحیهای لازم را مهیا میکنند.
در فهرست مجموعههایی که به استارتاپها کمک نموده و روی آنها سرمایهگذاری میکنند، کمتر نامی از فضاهای کار اشتراکی برده میشود؛ با این حال، استارتاپ هایی که بدنبال فضای کاری هستند و لزوماً در راه اندازی کسب و کارشان نیاز به کمک ندارند، میتوانند حُسن استفاده را از این فضاها داشته باشند.
اهداف
هدف اصلی فضاهای کار اشتراکی، ارائه دفترهای کاری بهصرفه و منعطف به استارتاپها و کسب و کارهای کوچک است. برای شرکتهای بزرگ، کرایه دفترهای کاری مرسوم، مفیدترین حالت ممکن است، اما برای کسب و کارهای نوپا، هزینه کرایه چنین مکانی، مقرون به صرفه نیست و فشار مالی و ریسک بزرگی به حساب میآید. به همین دلیل، فضاهای کار اشتراکی، گزینه جدید و هیجان انگیزی به حساب میآیند.
چارچوب زمانی
به شخصه، هیچ فضای کاری اشتراکیای را سراغ ندارم که برنامه آموزشی یا برنامه ثابتی (مانند برنامه شتابدهی) را ارائه نماید. البته، پرداخت حق عضویت را در قریب به تمام فضاهای کار اشتراکی میبینیم. در ارزان ترین و ابتدایی ترین سطح، افراد میتوانند دسترسی به فضای کاری عمومی را داشته باشند. برای فضای کار اختصاصی، اجاره بصورت ماه به ماه گرفته میشود. اگر استارتاپی مطمئن باشد که بخش قابلتوجهی از روز را بیرون از فضای کار اشتراکی فعالیت خواهد داشت، میتواند بسته به مدت اجاره، تخفیف خوبی را دریافت کند.
نحوه عضویت
به نظر من، بهترین نکته در مورد فضاهای کار اشتراکی این است که عضویت در آنها فرآیند خاصی ندارد. در واقع، همین که شما پول داشته باشید و آنها فضای خالی داشته باشند، کافی است. البته این بین، استثنائاتی نیز وجود دارند، مثلاً فضاهای کار اشتراکیای وجود دارد که به بانوان اختصاص دارد و از پذیرش کارآفرینان و بنیانگذارانِ مرد، معذور است.
سرمایهگذاری
ایراد فضاهای کار اشتراکی این است که نه تنها برای بنیانگذاران تامین مالی نمی کنند، بلکه برای حضور در آنجا نیز باید هزینه پرداخت کرد. البته اگر به نیمه پر لیوان نگاه کنیم، متوجه میشویم که فضاهای کار اشتراکی در ازای فضای خود سهامی از استارتاپها نمی گیرند و به تبع آن، تمام سهام در اختیار بنیانگذاران باقی میماند.
هزینههای فضاهای کار اشتراکی بسته به امکاناتی که استارتاپ دریافت میکند، متفاوت است. در حالت پایه که «میز داغ» نام دارد (برخی به آن «عضویت منعطف» میگویند)، میزی که هر روز پشت آن مینشینید، ثابت نبوده و بسته به شلوغی هر روز فضا، متغیر خواهد بود. در سطح بعدی، «میز اختصاصی» قرار دارد و برخلاف حالت اول، تحت هر شرایطی برای شما رزرو باقی میماند. بالاترین سطح عضویت در فضاهای کار اشتراکی، «دفتر کار اختصاصی» است.
مزایا
از منظر فضا که بنگریم، بین مراکز رشد، شتابدهنده ها، استارتاپ استودیوها و فضاهای کار اشتراکی تفاوتی نیست. همه آنها قهوه، چای و آب مجانی دارند. به علاوه، در فضاهای کار اشتراکی میتوان از فرصتهای شبکهسازی متنوعی نظیر رویدادهای استارتاپی و ملاقات با اعضای جامعه بهره مند شد. علاوه بر این، شرکای فضای اشتراکی نیز تخفیفات ویژهای را روی سرویسهای خود به افراد مستقر در این فضاها ارائه میکنند. دسترسی به سرمایهگذاران خطرپذیر و مشاوران به بنیانگذاران، جزء خدمات فضاهای کار اشتراکی نیست. البته فضاهای کار اشتراکی دفتر عضویتی دارند که میتوانند نام استارتاپهای عضو خود را در آن فهرست کنند؛ نکتهای که به تبلیغ استارتاپ کمک میکند و بدین طریق، فضای کار اشتراکی میتواند ارتباطات لازم برای اعضای خود را تدارک ببیند.
کلام آخر
اگر استارتاپ شما در مرحله ابتدایی کار است و بدنبال مجموعهای هستید که شما را در مسیر راه اندازی استارتاپ یاری کند، فضاهای کار اشتراکی گزینه مناسبی برای شما نیستند. البته اگر استارتاپ شما به مرحله تناسب محصول با بازار رسیده و سودده است، فضاهای کار اشتراکی گزینهای عالی برای شماست.
همانطور که مشاهده کردید، راههای بیشماری وجود دارد که استارتاپها میتوانند کمکها و منابع مورد نیاز خود را از آنها تامین کنند. چه کارآفرینی باشید که صرفاً ایده دارید، چه شرکتی کاملا سودده باشید، گزینه مناسبی برای کمک به شما وجود دارد. نکته کلیدی این است که تفاوت بین گزینههای مختلف را بدانید تا از منظری شفاف، سوالات درست را بپرسید و اوضاع را بسنجید.
مخلص کلام
استارتاپ استودیوها شرکتها را از دل هیچ خلق میکنند و این کار را به کمک تیم داخلی خود انجام میدهند. از بین فضاهای نوآوری، آنها بیشترین منابع را تامین میکنند.
مراکز رشد برنامهای را تدارک دیده اند تا به افراد و تیمهای کارآفرینی که در مرحله ایده هستند کمک کنند تا به مرحله تناسب محصول با بازار برسند.
شتابدهندهها عموماً تیم هایی را پذیرش میکنند که به مرحله تناسب محصول با بازار رسیده اند و بدنبال مقیاس پذیر شدن سریع هستند. شتابدهندهها و مراکز رشد عموماً در حوزههای بکر فعالیت میکنند.
در آخر، اگر در مسیر راه اندازی استارتاپتان، نیازی به سرمایهگذاری یا کمک ندارید، فضاهای کار اشتراکی را جدی بگیرید؛ چرا که آنها بسیاری از مزایای شتابدهنده ها، مراکز رشد و استارتاپ استودیوها را دارند، اما هیچ سهامی را از تیم استارتاپی نمی گیرند.